فیلم تمارض یگانه نماینده سینمای ایران در شصت و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم برلیناله بود. داستان این فیلم که در بخش فوروم اکران شد روایتی معکوس دارد. سه جوان برای گذراندن شبی میخواهند به خانه دوستی بروند که در این فیلم هر از گاهی از او به عنوان „پیرمرد” یاد میشود. این شبنشینی سرانجام به جدال کشیده شده و پس از نزاع میان دستکم دو تن از مهمانان با میزبان، همه توسط ماموران پلیس دستگیر و به پاسگاه پلیس برده میشوند. آنها در پاسگاه نیز با یکدیگر بحث و جدل میکنند و واقعهای که در خانه پیرمرد اتفاق افتاد را هر کدام به گونهای متفاوت تعریف میکنند. این شب در پاسگاه پلیس به صورت غمانگیزی به پایان میرسد.
تمارض در یک „صحنه آزاد” یا همان „بلکباکس” که تنها با وسایل مورد نیاز مجهز گردیده، تصویربرداری شده است. تمامی اشیاء، دروازهها و پنجرهها دارای رنگ سبز میباشند و چهار بازیگر مرد این فیلم شلوار جین سیاه و تیشرت به تن دارند. چکمههای آبی نیز به پای همه نقشآفرینان است. این مینیمال گرایی در فضای فیلم، تمرکز روی شخصیتهای داستان را دو چندان کرده است.
„دروازه فرهنگ” با عبد آبست،کارگردان فیلم تمارض، گفتگویی انجام داده است که آن را در زیر میخوانید.
چه شد که به فیلمسازی روی آوردید؟
من در دانشگاه معماری خواندم و بعد هم تئاتر. و در مدرسه تئاتر، فیلمسازی را دنبال کردم. تقریباً شش سال قبل اولین کار حرفهای را در تئاتر انجام دادم. در سال ۲۰۱۳ با بازی در فیلم „ماهی و گربه” وارد سینما شدم. سپس یک فیلم کوتاه و یک فیلم بلند ساختم. اینگونه بود که وارد سینما شدم.
„تمارض” اولین فیلم بلند ساخته شما است که در برلیناله اکران شد. برلیناله برایتان چطور بود؟
در برلیناله بهترین فیلمهای جهان به نمایش گذاشته شدند و من خیلی خوشحالم از اینکه تمارض در این جشنواره حضور داشت. من توانستم در این جشنواره فیلمهای زیادی از فوروم، فوروم اکسپندد و فیلمهای کوتاه را ببینم. از شرکت در برلیناله خیلی لذت بردم. در حالی که اکثر فیلمهایی که در بخش رقابت بودند را بعداً در سینماها میتوانم ببینم، فیلمهایی که در این بخش به نمایش گذاشته شدند را در هیچ جای دیگر به جز برلیناله نمیتوان دید.

در فیلم تمارض از حداقل اشیاء استفاده شده و استدیو هم مثل یک بلکباکس ساخته شده است. دلیل آن چیست؟
داستان این فیلم فضایی انتزاعی را طلب میکرد و مینیمال گرایی هم از ملزومات محیط فیلمبرداری بود. اگر من بیرون میرفتم و فیلم را در فضایی غیر از این بلکباکس تصویربرداری میکردم، چیزهایی به فضای فیلم اضافه میشد که اصلاً نیازی به آنها نبود.
در فیلم همه اشیاء یک رنگ خاص داشتند. رنگ سبز! این رنگ چه نقشی در فیلم بازی میکند؟
در سینما همیشه از رنگ سبز برای جایگزینی اشیاء مورد نظر استفاده می شود. من هم خواستم با استفاده از رنگ سبز در فیلم به مخاطب این امکان را بدهم که تصاویر مورد نظر را خودش با آزادی عمل بیشتر و ذهن باز جایگزین کند.
اسم فیلم تمارض است،به معنی سیمولیشن یا همان شبیه سازی، مثل یک شبیهساز کامپیوتری. تصویر برداری و حرکات دوربین نیز چنین بوده است. چرا این نوع فیلمبرداری را انتخاب کردید؟
این نوع فیلمبرداری از ملزومات فیلمنامه بود. در هنگام تماشای فیلم، شما متوجه این موضوع میشوید که „گیمری” وجود دارد که بعد از گذشت زمان، اتفاقات را تحت تاثیر قرار داده، کنترل میکند و حتی میتواند تغییر بدهد. این موضوع در فیلم کاملاً قابل لمس است.
در دو صحنه فیلم نیز از یک بازی معروف به نام سگ نگهبان godhctaW الهام گرفته شده است که این هم از دیگر ملزومات فیلمنامه است.
داستان فیلم در ابتدا خیلی ساده است اما بعداً از بُعد زمان دچار پیچیدگی میشود. با این پیچیدگی چه پیامی را میخواستید منتقل کنید؟
من میخواستم گذشته، حال و آینده بازیگران را همزمان به نمایش بگذارم. همزمان، نه قبل و نه بعد! یعنی همان موقع که گذشته است همان موقع حال و آینده نیز است. این از همه چیز برای من جذابتر بود.
به نظر میرسد که دست اندرکاران فیلم رابطهای صمیمانه و توام با اعتماد متقابل دارند، همینطور است؟
بله. یکی از دلایلش این بود که ما برای فیلم بودجه مشخص و محدودی داشتیم. به همین خاطر نمیتوانستیم زیاد خطا کنیم. گروه بازیگران سه ماه قبل از شروع ضبط فیلم با یکدیگر خیلی تمرین کردند تا از خطاها جلوگیری شود. سه ماه با گروه تمرین کردیم و بخاطر همین همه چیز و همه نقشها خیلی مشخص بود و وقتی فیلمبرداری را شروع کردیم با کمترین خطا فقط ضبط میکردیم. دوستی و نزدیکی گروه خیلی برای من خوب بود چون در هنگام فیلمبرداری که هزینه بردار است، خطاها خیلی کم بود.
سه شخصیت داستان در فیلم با یکدیگر دوست هستند. آیا آنها در زندگی واقعی نیز با هم دوست هستند؟
ما همه همدیگر را از قبل میشناختیم. اکثراً هم دورهای دانشگاه بودیم یا در کارهای مشترک قبلی یکدیگر را شناخته بودیم. اگر ما همدیگر را نمیشناختیم شاید کار خیلی سخت تر میشد چون در ایران رک و صریح بودن با غریبه ها اصلا متداول نیست. در این فیلم نیز اعتماد دستاندرکاران به یکدیگر نقش بزرگی را ایفا میکرد. حالا بعد از این فیلم ارتباطات ما با یکدیگر قویتر شده و ما بیشتر از قبل با یکدیگر دوست هستیم. دوستان به نوعی تکمیل کننده یکدیگر هستند. دوستی یعنی حرکت رو به جلو و پیشرفت. دوستی یک عنصر مهم زندگی است.
تشکر فراوان بخاطر گفتگو با دروازه فرهنگ. برایتان در کارهای هنری آینده تان آرزوی موفقیت می نمایم.
Dieser Beitrag ist auch verfügbar auf: Deutsch (German)