از وقتی که به آلمان پا گذاشتهام، در میان تمام دلتنگیهایم به آیندهام فکر میکنمو میدانم که بهتر ساختن این آینده مستلزم تلاش فراوان است. در واقع اکنون، آینده و اتفاقاتی کهقرار است در آن بیفتد، تبدیل شده به یکی از دغدغههایم و سوالی که همیشه در ذهنم میچرخد این است که چگونه یک آینده موفق برای خودم بسازم؟
با هر قدمی که بر میدارم برای آیندهام برنامهریزی میکنم. با خودم مدام حرف میزنم و طرحی از آیندهام را در ذهنم مجسم مینمایم. خلاصه برای خودم هر روز رویا پردازی میکنم و وقتی که به خودم میآیم، میبینم تمام روز ذهنم مشغول آینده بوده و از زمان حال هیچ نفهمیدم. ذهنم کلاً درگیر همین موضوع شده و مرا تا حدودی از زندگی در زمان حال غافل نموده است. شرایط دشواری است با این وضعیت نمیتوانم از زمان حال لذت ببرم. باید کمی افکارم را سر و سامان دهم و به جای فکر کردن به آینده، درستتر و بهتر قدم بردارم.
در ایران دانشگاه رفتم و در دو رشته مختلف حسابداری و مدیریت دولتی لیسانس گرفتم. بعد از اتمام تحصیلاتم به مدت ده سال به عنوان حسابدار کار کردم.محیط کارم عالی و رئیسم انسان فوق العاده فهمیدهای بود و برای همه کارمندان و کارگرانش ارزش برابر قائل بود. به خاطر همین همیشه دلم میخواهد تا من هم مثل او صاحب یک کارخانه تولیدی بزرگ شوم تا از این طریق به رونق اقتصاد کشورم کمک کنم. در عین حال در شیوه مدیریت دقیقاً مثل رئیسم رفتار کنم.
تنها در مسیر آینده
اینجا مشکلات زیادی فرا راهم وجود دارد که مهمترین آن تحصیل و کار به زبان آلمانی و نبودن یک مشاور خوب در کنارم میباشد. از خانوادهام هم دورم و آنها هم اطلاعات درستی در مورد این کشور ندارند که حداقل بتوانند به من مشاوره تلفنی بدهند. پارسال به چند مرکز مشاوره رجوع کردم و از آنها کمک خواستم که با توجه به مدارک تحصیلی ایرانیام، به من مشاوره دهند که چه باید انجام دهم تا یک آینده شغلی بهتر داشته باشم. آیا بهتراست در دانشگاه ادامه تحصیل دهم یا اینکه دوره حرفهآموزی را بگذرانم؟ در واقع موقعیت اجتماعی و درآمد برای من بسیار مهم است و از این رو خواستم ازهمان ابتدا درست قدم بردارم.اما چون مدرک زبان نداشتم، مراکز مشاوره نیز راهنمایی چندانی نکردند و به من پیشنهاد دادند که باید فعلاً زبان بیاموزم و مدارک دانشگاهی خود را ترجمه نموده و آنها را به اداره مربوط برای تایید شدن و تعیین سطح بفرستم.
در حال حاضر در حال آموختن زبان در پایه متوسط هستم. مدارکم نیز ترجمه شدهاند و منتظر تایید و تعیین سطح شدنشان میباشم. نگران این هستم که آیا مدارک دانشگاهی من مورد تایید کشور آلمان قرار میگیرد یا نه! در صورت عدم تایید شدن مدارک تحصیلیام در آلمان، مجبورم از اول شروع کنم! اما با وجود اینهم بیقید و شرط باید موانع فرار رویم و پلههای ترقی را یکی یکی پشت سر بگذارم و به آینده امیدوار باشم. باید راهم را به سوی یک آینده درخشان به تنهایی بپیمایم.
هدفمند باشیم
برای دست یافتن به یک آینده روشن، در مرحله اول باید هدف را تعیین کرد. وقتی هدف بزرگ باشد قطعاً مشکلات بزرگی هم سر راه قرار میگیرند ولی به تمام این مشکلات باید به دید یک فرصت نگاه کرد. باید اهداف و افکار را هماهنگ کرد و با یک برنامه ریزی درست و حساب شده تلاش شود تا به هدف تعیین شده سریعتر دست یافت.
به نظر من هر کس نتیجه تلاشهای خود را حتما میبینید. آینده هر کسی در گرو کیفیت و کمیت تلاش اوست.
اما من باید کمی به عقب برگردم و به گذشته، به سابقه کاریم، به استعدادها، توانمندیهایم و به آرزوهایی که داشتم و در کشور خودم نتوانستم آنها را به واقعیت تبدیل کنم، نگاهی بیندازم. با آگاهی کامل از این مسائل، حال باید بتوانم آیندهای زیبا برای خودم رقم بزنم و رویاهای خودم را به واقعیت تبدیل نمایم. آرزوی قلبی من این است که یک موسسه خیریه تاسیس کنم و به انسانهای نیازمند کمک نمایم و آروزمندم زمانی برسد که در هیچ جای دنیا هیچ انسان نیازمند و فقیر وجود نداشته باشد.
رویاهای بزرگی در سر دارم که برای رسیدن به همه آنها باید سخت تلاش کنم.در کل دید مثبتی به آینده خودم در آلمان دارم. من در ایران بسیار موفق بودم و این جا هم با کمی تلاش میتوانم آینده درخشان داشته باشم. میدانم هر چیزی با تلاش ممکن میشود؛ برای من غیر ممکن وجود ندارد.
Dieser Beitrag ist auch verfügbar auf: Deutsch (German)