بارها در اتوبوس کسانی را دیدهام که به محض نشستن یک خارجی کنارشان، خودشان را جمع میکنند یا کنار میکشند و لباس خود را مرتب میکنند. در عوض کسانی را هم دیدهام که وقتی یک خارجی میبینند با لبخند همراهیاش میکنند و سعی مینمایند به هر طریقی شده، سر صحبت را با او باز کنند.
راننده اتوبوسی را دیدهام که وقتی یک فرد خارجی سوار اتوبوس میشود، صورتش را با خشم برمیگرداند و با بیمحلی وانمود میکند که او را ندیده است. ولی رانندهای را هم دیدهام که وقتی وارد اتوبوس میشوی، با روز بخیر گفتن، خودش به تو خوش آمدگویی میکند.
اما چه چیزی باعث میشود که وقتی انسانها در شرایط یکسان قرار میگیرند، رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند؟ یکی باعشق و مهربانی و دیگری با بغض و نفرت، عکس العمل نشان میدهد. مگر نه اینکه همه ما یکسان آفریده شدهایم؟ مگر نه اینکه همه ما از هر رنگ و نوع و نژادی که باشیم، انسان هستیم؟ پس چرا برای خود ارزشی بالاتر از دیگران قائل هستیم؟ چرا دیگری را پست تر از خود میدانیم؟ به راستی چه چیزی باعث این رفتارهای زشت و زننده میشود؟
در تمام ادیان به صبر و گذشت و فداکاری و احترام به شخصیت دیگران سفارش شده است. به نظر من مدارا، صبر، همدلی و مهربانی، زیباترین چیزی است که انسانها میتوانند به یکدیگر هدیه بدهند. مدارا به معنای به رسمیت شناختن حقوق افرادیست که چه در زبان، چه در رنگ و چه در اصالت، مانند ما نیستند. در حقیقت مدارا پاسخی است به تفاوت ها و تضادها؛ و نشان دهنده ظرفیتی است که افراد به میزان متفاوت از آن برخوردار هستند. دقیقاً به همین خاطر است که افراد در شرایط یکسان، عکسالعمل های متفاوتی از خود نشان میدهند.
در واقع وقتی از مدارا حرف میزنیم، یعنی اینکه افراد با تمام تفاوتها در عقاید، رفتار، اعمال و ویژگیهای شخصی، به نوعی با دیگران به تعامل میرسند. تعامل و مدارا نقش بسیار مهمی در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسانها دارد و موجب محبت و صمیمیت، نشاط، انسجام و مانع دشمنی و کینه ورزی میگردد. آمار بالای خشونتهای اجتماعی، قتل و کشتار، درگیری های خیابانی و حتی طلاق، ناشی از عدم صبر، بردباری، مدارا و گذشت است؛ و صد البته که خانواده، نهادهای آموزشی و حتی رسانهها، نقش به سزایی در حوزه مدارای اجتماعی دارند.
درست است که سبک زندگی فشرده و در هم پیچیده شهری، به ویژه در شهرهای بزرگ باعث استرس و فشار به روی مردم شده و آستانه تحمل و صبر آنها را کاهش میدهد، اما با این وجود مدارا و همزیستی مسالمتآمیز باید به عنوان دو اصل اساسی، از کودکی به عنوان یک فضیلت اخلاقی در انسانها نهادینه شوند تا بتوان در آینده از جامعهای سالم و با فرهنگ بهره برد و به این ترتیب، زندگی معنای بهتری پیدا خواهد کرد.
Dieser Beitrag ist auch verfügbar auf: Deutsch (German)