مواظب باش:خانم پشت فرمونه!

Vorsicht:  Frau am Steuer!
Foto: Privat

زندگی روزمره راننده اتوبوس زن ایرانی

هفته ها به دنبال سوژه ای جالب بودم، سوژه ای که برایم هم هیجان انگیز باشد و هم تجربه ای جدید برای خودم و هموطنانم در غربت. ناگهانروزی در اینستاگرام چشمم به عکس یک خانم ایرانی خورد که سوار بر اتوبوس بود و چه لذتی از شغلش میبرد. در کشور من به ندرت راننده اتوبوس زن پیدا میشود. ما از کودکی یاد گرفته ایم این کارها مردانه است و زنان توان انجام آن را ندارند. زنها کارهای ظریف و مردان کارهای زمخت و طاقت فرسا را انجام میدهند. چقدر برایم صحبت کردن با آن خانم جالب وهیجان انگیز میرسید. در اولین فرصت برایش پیغام گذاشتم تا بتوانم قراری برای مصاحبه ست کنم. چون در شیفت های کاری متفاوتی کار میکرد قرار شد زمانی که در اولین فرصت آزاد شد با هم صحبت کنیم.او رویا مهریان نام دارد. در سال ۱۹۸۹ در ایران متولد شده و مدت هفت سال هست که در آلمان زندگی میکند و مدت سه سال به شغل رانندگی اتوبوس در تورگاو مشغول هست.

Vorsicht: Frau am Steuer!
Foto: Privat

چی شد که شغل رانندگی اتوبوس را انتخاب کردید؟
من در ایران رشته تجربی خواندم و در سال اخر دبیرستان تغییر رشته دادم و رو به رشته کامپیوتر آوردم. در ایران شغل آرایشگری را هم یاد گرفتم و در آلمان هم قصد داشتم آوسبیلدونگ رشته آرایشگری را بخوانم ولی از آنجایی که افراد زیادی به من گفتن که این حرفه آینده خاصی ندارد، تصمیم گرفتم پرستار سالمندان بشوم ولی بازهم با مخالفتهایی روبرو شدم مثلا اینکه تو توان این شغل را نداری و با روحیه تو سازگار نیست.
روزی وقتی که با یک دوست آلمانی خودم به گردش رفته بودم از او خواستم که رانندگی کنم و او هم پذیرفت. وقتی طرز رانندگی من را دید بهم پیشنهاد داد که رانندگی اتوبوس را به عنوان شغل آینده ام در نظر بگیرم. یهویی جا خوردم ولی گفتم چرا که نه!! از ایده جالبش خوشحال شدم. چرا که من از کودکی در خانواده ای بزرگ شده
بودم که پدر و عمو و دیگر مردان خانواده همگی راننده بودند. من هم نه تنها عاشق رانندگی بودم بلکه دست و فرمان خوبی هم داشتم.

بعد از آن چی شد؟
به جاب سنتر رفتم و گفتم میخواهم راننده اتوبوس شوم. کارمند جاب سنتر نگاهی معنادار به من انداخت و گفت فکر میکنی از پس این کاربرمیایی؟ مطمئن هستی؟ من هم گفتم بله مطمئنم. وقتی دید که به خودم مطمئن هستم گفت در ابتدا باید کلی آزمون و آزمایش شوی، مثل تست دید، آزمون هوش، عکس العمل و مهارت رانندگی،  اگر توانستی آزمایشات ورودی و تست های اولیه را قبول بشی، مشکلی نیست و ما مجوز را صادرمیکنیم تا شما به یک آموزشگاه رانندگی برویدو ثبت نام کنید.آن موقع فقط   زبان در حد  ب یک کافی بود ولی بعضی از ایالت ها سطح زبان ب دو مورد نیاز هست. تا حدی که اگر مشکل پیش آمد بتوانند با شرکت تماس بگیرند و مشکل را توضیح بدهند.

آیا برای انتخاب این شغل با مخالفت و یا تشویق خانواده مواجه شدی؟

پدر من همیشه از کودکی مشوق من بود وخوشحال بود از اینکه من پشت رل بشینم و عقب جلو کنم. البته برای انتخاب شغل با مخالفتهایی روبرو شدم و اکثرا میگفتن رفتی آلمان که راننده بشی! چرا در دانشگاه ادامه تحصیل نمیدهی و از امکانات آنجا استفاده نمیکنی. البته من خودم علاقه ای به رفتن دانشگاه نداشتم.

اطرافیان شما چه برخوردی داشتند؟
اگر کسی می شنید که برای آینده شغل رانندگی را در نظر گرفتم برایشان عجیب و جالب بود و به من میگفتند مطمئنی که از پسش برمیای؟! ولی خدا را شکر بعد از یک دوره نه ماهه توانستم در تمام آزمون ها موفق بشوم و دقیقا یک ماه بعد از دوره شروع به کار کردم.

Vorsicht: Frau am Steuer!
Foto: Privat

چه چیزی در شغل تان برای تان جالب و لذت بخش است؟
به نظرم برای من که عاشق رانندگی هستم قسمت لذت بخش این کار همان رانندگی است ولی یکی
از دلایلی که باعث میشود من صبح زود با لذت و شور و اشتیاق به محل کارم بروم دیدن طلوع
خورشید است. طلوع و غروب خورشید در آلمان بسیار زیباست و من گاها دلم میخواهد توقف کنم
و فقط عکس و فیلم بگیرم ولی متاسفانه با دوربین اصلا نمیشود آن زیبایی را به نمایش گذاشت.

یک چیز جالب دیگه که برام لذت بخش است. این است که من استخوان بندی ریزی دارم پشت یک اتوبوس هجده متری خیلی ظریف ترو کوچکتر به نظر میرسم. گاها برای آلمانی ها هم جالبه که به عنوان یک زن خارجی و با جثه
کوچک راننده اتوبوس هستم. خصوصا وقتی میخواهم در خیابانهای تنگ سر چهار راهها بپیچم. راننده ها با تعجب نگاه میکنند که آیا من که جثه کوچکی دارم میتوانم از پسش بربیام یا نه! آیا میزنم به ماشین شان یا بدون مشکل رد می شوم. و وقتی که رد میشوم و خیلی ماهرانه از پسش برمی آیم. همین حس موفقیت فوق العاده برایم لذت بخش است.

در این شغل چه چالش هایی برای شما دارد؟
اولین سختی برای من مسئول بودن در قبال جان مسافرین هست. باید محافظ جان آنها باشم و آنها را سالم به مقصد برسانم. باید روزانه با چند صد مسافر سر و کله بزنم و با اخالق و روحیات آنها کنار بیایم. استرسی که دارم این هست که باید خودم را سر وقت به ایستگاه برسانم و با وجود ترافیک و دیگر مشکالت تاخیر نداشته باشم. گاهی باید به خاطر تعمیر خیابان ها مسیر جدیدی را انتخاب کنم و اینطوری شرایط سخت تر
میشود. یکی دیگر از سختی های این شغل بیدارشدن خیلی زود است. مثال گاهی باید ساعت سه صبح در محل کارم حاضر باشم. باید در شیفتهای مختلف کار کنم. گاهی دو شیفت در روز و این واقعا برای یک خانم سخت است. تنها شانسی که من دارم این هستش که محل کارم و خانه نزدیک به هم هستن و در بین شیفتها میتوانم برای استراحت به خانه بیایم و مجبور نیستم در شرکت منتظر شیفت بعدی باشم.

چه سختی هایی به عنوان یک زن برای شما در این شغل وجود دارد؟
در آلمان زنان هم مثل مردان در تمام شغلها میتوانند فعالیت داشته باشند و درست است که برای من این شغل یک تفریح هم هست اما سختی های خودش را هم برای یک خانم دارد. خصوصا گاها وقتی آخر هفته ها با افرادی روبرو میشوم که مست هستند و بلیط ندارند، حس خوبی ندارم. یا تذکر دادن به افرادی که در اتوبوس خوراکی
می خورند برایم حس خوشایندی ندارد. توصیه شما به کسانی که میخواهند این شغل را انتخاب کنند چی هست؟ اولین توصیه من این هست که باید علاقه مند
باشند و از صمیم قلب عاشق این شغل! چون رانندگی کردن در یک مسیر تکراری و یا رانندگی طوالنی مدت کار ساده ای نیست. شاید برای بعضی ها سخت و برای بعضی ها تکراری و کسل کننده باشد. اول سختی های کار را در نظر بگیرند و بعد انتخاب کنند. البته اگر عالقه وجود داشته باشه واقعا کار سختی نیست و سختی های کار شیرین به نظرمیرسند.
آیا در دوران کرونا در شغل شما تغییری به وجود آمد؟
در واقع در شیفت کاری ما تاثیری نداشت و کارما کم نشد ولی فقط تعداد مسافرین به شدت کاهش پیدا کرد، و گاهی از روزها شاید یک مسافر هم نداشتم ومن چون آدم اجتماعی هستم و همیشه دلم میخواهد اتوبوسم پر از مسافر باشه برایم دیدن چنین روزهایی غم انگیز بود. در ضمن در دوران کرونا ارتباط ما با مسافرین در ابتدا بسیار کم شد حتی مسافرین بلیط هم به صورت نقدی نمی خریدند و از پشت حفاظ مجبور بودم با مسافرین صحبت کنم.

خیلی از شما ممنونم برای مصاحبه گرم و شیرین

 

Dieser Beitrag ist auch verfügbar auf: Deutsch (German)

نوشته شده توسط
نوشته های بیشتر از خاطره رحمانی

ما همه انسانیم!

بارها در اتوبوس کسانی را دیده‌ام که به محض نشستن یک خارجی...
Read More